در یک مراسم عروسی کودکان را به محل برگزاری جشن راه نمی دهند و به کلبه ای در انتهای باغ تبعید می کنند . بچه ها متوجه می شوند برگزارکنندگان مراسم قاچاقچی مواد مخدر هستند ، لذا تصمیم می گیرند تا جشن را به هم بزنند و این آغاز ماجراست
بز کوهی که به روستاه پناه آورده، قرار است قربانى يک رسم محلى شود، جولى پسربچهاى است كه تا عصر، قبل از مسابقه اسكى، فرصت دارد او را نجات دهد
زن و شوهری در آستانه¬ی میان¬سالگی برای ادامه¬ی مسیرِ زندگیشان با یکدیگر دچار مشکل می شوند
مادر هوای رفتن کرده و زندگیش رنگ دیگری گرفته ... اما اهل خانه او را باور نمی کنند